بازآفرینی همه داستان های شاهنامه توسط محسن دامادی | سکانس به سکانس با شاهنامه

  • کد خبر: ۳۷۴۹۷۶
  • ۰۴ آذر ۱۴۰۴ - ۱۱:۴۷
بازآفرینی همه داستان های شاهنامه توسط محسن دامادی | سکانس به سکانس با شاهنامه
محسن دامادی، نویسنده و کارگردان، بازآفرینی همه داستان های شاهنامه را در دستور کار دارد.

محبوبه عظیم زاده | شهرآرانیوز؛ نام محسن دامادی، در ذهن عموم، بیشتر با فیلم هایی مثل «آپارتمان شماره ۱۳ »و «بهترین بابای دنیا» گره خورده که فیلم نامه هایش به قلم او نوشته شده است. یا «یک اشتباه کوچولو» که هم نویسندگی و هم کارگردانی آن را بر عهده داشته است. برای کتاب خوان ها رمان های «ایران نام دختر است…» و «افسانه یک نجیب زاده ایرانی» نیز نام های آشنایی است.

او، به جز آثار متعددی که در حوزه سینما و ادبیات دارد، «مجموعه داستان های شاهنامه» را نیز با زبانی ساده بازآفرینی کرده است. مجموعه ای که تا امروز نوزده جلد از آن در دسترس مخاطب قرار گرفته است و جلد بیستم آن نیز به زودی منتشر می شود. مسیری که به گفته دامادی، قرار است تا انتهای شاهنامه فردوسی پیش برود.

داستان هایی که برخی نام آشناترند و برخی تازه تر و به ترتیب از این قرارند: هفت خان رستم، رستم و سهراب، زال و رودابه، قیام کاوه سرنگونی ضحاک، پسران فریدون، روزگار رنج کین ایرج، بامداد افراسیاب، ایران بدون شاه، از کی قباد تا کی کاوس، شاهنامه از آغاز تا جمشید، رزم وبزم در هاماور، شاه آسمان و هفت گردان، سودابه و سیاوش، سیاوش در آغوش آتش، شاه میهن پناه دشمن، فرنگیس و سووشون، ایرانیان در نبرد با ستمگران، در جست وجوی شاه و کی خسرو شاه نو.

نوزده اثری که فرصتی به دست ما داد تا گفت وگویی با این نویسنده و فیلم نامه نویس داشته باشیم. او به ما از انگیزه بازنویسی این اثر سترگ گفت و تأثیری که بودن در یک فضای سینمایی بر نگارش این مجموعه گذاشته است.

چه شد که تصمیم گرفتید شاهنامه را به زبانی ساده بنویسید و انتخاب عناوین و سرفصل ها بر چه اساس صورت گرفت؟

انتخاب شاهنامه برمی گردد به انگیزه ای دیرسال. خلاصه آن، پیش از هر چیز، بی احترامی هایی بود که در سال های اول انقلاب، از روی نادانی، در حق این کتاب که شناسنامه و سند هویت ملی ماست انجام می شد.

عامل دوم، دستکاری های ناروا به بهانه فهم بهتر شاهنامه، به ویژه در کتاب های کودکان و نوجوانان بود. نویسندگان کتاب ها، هرجا قادر به فهم معنای شعر یا رمزوراز زبان شاعر نشدند، از خودشان چیزهایی ساختند.

عامل سوم، اهانت برخی نویسندگان یا شاعران نامدار به جایگاه جناب فردوسی بود. کاری به قصد خودنمایی با مثال هایی از اشعار جعلی.

عامل چهارم، جدل کلامی و نوشتاری ادیبان، البته در سطح خودشان، برای انتخاب بهترین یا درست ترین نسخه شاهنامه بود و اینکه مثلا در فلان شعر «ار» درست است یا «بر» و… .

عامل پنجم زمانی پیش آمد که به هرکس توصیه کردم شاهنامه بخواند گفت سخت است. حالا خودم هم شاهنامه را کامل و با تمام وجود نخوانده بودم و بیشتر از راه نوشته های شاهنامه پژوهان نامدار و شریف ایران به این کتاب بی مانند علاقه داشتم. پس شاهنامه را با دقت بیشتر خواندم و متوجه شدم در موارد زیادی، حق با کسانی است که خواندن شاهنامه را دشوار می دانند. فهم برخی شعرها برایم آسان نبود و در عین حال کتاب را ودیعه حکیم خراسان برای خودمان می دانستم.

زبان فارسی، در طول قرن ها، با هجوم بیگانگان و ورود واژگان تازه، با زبان دوره فردوسی تفاوت پیدا کرده است. زبان مثل هر پدیده زنده خلقت، تأثیر می گذارد و تأثیر می گیرد، اما شاهنامه سرچشمه زبان ما بود.

بنابراین کوشش کردم به زبان، بیان و دیدگاه شاعر نزدیک و نزدیک تر شوم و با این «مجموعه داستان های شاهنامه» معنای شعر و فهم داستان را برای خواننده امروزی آسان کنم. با این خدمت کوچک فرهنگی، خواندن شاهنامه که میراث فرهنگ و تمدن بشری است، راحت شده تا از داستان های جذاب آن لذت ببریم و از آموزه های حکیم بزرگ خراسان درس ها بیاموزیم.

تا در توان داشتم، جست وجو و کوشش کردم نکته ها و رازهای شاهنامه را بفهمم بدون آنکه در شعر و مفهوم موردنظر شاعر دست برده شود، یا در معنی کردن و بازآفرینی، چیزی افزوده یا کم، یا در حقیقت ماجراها تغییر یا تحریفی ایجاد شود. برخی نکته های استخراج شده از هر داستان هم، نه در متن شاهنامه بلکه در آخر هر کتاب، به نام بخش پایانی آورده شده که بنا به گفته ها، از بخش های موردعلاقه خوانندگان است.

جلد بیستم این مجموعه هم به زودی منتشر می شود. پس از کتاب بیستم، عمری باشد این روند تا پایان شاهنامه ادامه خواهد یافت. اتفاقا از جلد دهم به بعد، جز داستان سیاوش که تاحدودی برای مردم آشناست، داستان هایی از شاهنامه آمده که کمتر خوانده شده است. داستان سیاوش هم در ذهن بیشتر مردم با گذر او از آتش به پایان می رسد. درحالی که داستان زندگی او، پس از گذر از آزمون آتش، تازه آغاز می شود.

بازآفرینی همه داستان های شاهنامه توسط محسن دامادی | سکانس به سکانس با شاهنامه

«مجموعه داستان های شاهنامه» بر چه اساسی جلو می رود؟ شخصیت ها، دوره ها یا مضمون ها؟

داستان ها از آغاز شاهنامه شروع می شود و ترتیب آن، همان است که در شاهنامه آمده. تنها تفاوت این است که از دیباچه شاهنامه، چون صورت داستانی نداشت، گذشته بودم. اما در میانه کار، به توصیه برخی خوانندگان، دیباچه و انگیزه شاعر را از پدید آوردن شاهنامه، در کتاب «شاهنامه از آغاز تا جمشید»، نوشتم که در جلد دهم این مجموعه آمده است.

برای این مجموعه، چه گستره مخاطبی را در نظر گرفته اید؟

کتاب برای هر پارسی یا فارسی زبانی، در هر سنی، شیرین و خواندنی است. دیدگاه ها یا گپ هایی که مردم روی کتاب «هفت خان رستم» و دیگر کتاب های این مجموعه -که به صورت چاپی و صوتی در سایت های عرضه کننده کتاب وجود دارند- گذاشته اند، گواه است که مردم در هر سن و گروه اجتماعی از کتاب ها استفاده کرده اند. کتاب من نیست، شاهنامه است. مادران و پدرانی نوشته اند، کتاب ها را برای فرزندانشان خوانده یا با هم گوش کرد ه اند و دوستش داشتند.

متن این آثار با زبانی ساده نوشته شده است و نظم و نثر را شامل می شود. چطور به این زبان و به این فرم رسیده اید؟ چطور مرز میان روایت شاعرانه و نثر امروز را تعیین کرده اید؟

رسیدن به این زبان ساده و بیانِ آسان لازم بود تا کتاب به این روزگار نزدیک شود و هرکس با هر سطح از سواد ادبی، از کودک پیش دبستانی تا آدم دانشگاهی، بتواند با آن ارتباط بگیرد. هیچ راهی بهتر از این نبود که شعرها در کنار معنی بیاید تا بین زبان فردوسی و گفت وگوی امروزی مقایسه اتفاق بیفتد و سرچشمه ها شناخته شود.

بنابراین، پس از یک، دو یا چهاربیت از اشعار، معنای فارسی امروزی آن نوشته شده است. به این ترتیب، هم به امانت شاعر بزرگ خراسان احترام گذاشته شده، هم امانت داری شده و هم به خواننده کمک می شود برابر امروزی واژه ها را با شاهنامه مقایسه کند و سواد ادبی او هم زیاد شود تا دیگر کتاب های کهن را نیز به راحتی بخواند.

کار دیگری که به یاری الهی و روح پاک شاعر انجام دادم، روش فردوسی در پرهیز از به کارگرفتن واژگان غیرپارسی است. در کتاب های این مجموعه هم درصد ناچیزی واژه عربی هست، اما با هر کتاب که پیش آمدم، بیشتر به آن وفادار شدم. اگر جایی کلمه ای عربی برای خواننده امروزی آشناتر بوده است، آن را بین دو کمان یا پرانتز نوشتم. به این ترتیب، خواننده، با هر میزان سواد، معنای شعر را می فهمد و از داستان عقب نمی ماند.

اینکه چطور به این زبان و شیوه بیان رسیدم، تمرین و تجربه دیرسال است. البته آشنایی با داستان نویسی، فیلم نامه نویسی و کارگردانی هم به این کار کمک شایانی کرد.

تجربه سینمایی شما چطور بر فرم و محتوای کار شما تأثیر گذاشت؟

در بخش سخن پایانی هر کتاب، از ویژگی های داستان همان کتاب برای اقتباس نوشتم. فردوسی کارگردانی بزرگ و فیلم نامه نویسی بی مانند است. آنچه برای هنر و فن کارگردانی، یا نگارش داستان و فیلم نامه لازم است، در شاهنامه هست. شاعر میزانسن می دهد، دکوپا ژ می کند و اغراق نیست اگر بگویم در تدوین هم چیره دست است.

بنده، با آشنایی با فیلم نامه نویسی و فصل بندی و نقطه گذاری، از طریق تیترگذاری، ماجرا را -به قول سینمایی ها- سکانس بندی کردم تا خواننده با سیر داستان همراه باشد. شیوه شاعر به گونه ای است که ممکن است در یک بیت، پاره یا مصراع اول -مثلا- در سیستان باشد و پاره دوم، اشاره به کسی یا چیزی در ترکستان بشود. با این مثال می خواهم بگویم باید این دو لوکیشن و ماجرا به گونه ای جدا می شد که خواننده سردرگم نشود. اگر لازم بوده، همین نکته، در بخش پایانی هر کتاب، بیشتر شکافته شده است تا خواننده همه چیز را به آسانی دریابد.

اگر روزی بچه های هنرمند ایران بخواهند از داستان های شاهنامه، برای اجرای نمایش یا تولید فیلم استفاده کنند، این کار برای آن ها هم آسان شده است. گویی این نوزده جلد کتاب که تاکنون منتشر شده، نوزده فیلم سینمایی است و چنان که گفتم، کتاب دهم صورت داستانی کمتری دارد.

بزرگ ترین مانع برای یک اقتباس سینمایی جذاب از شاهنامه در ایران چیست؟ دشواری های فنی، کمبود بودجه یا نبود نگاه خلاقانه به متن؟

هر سه عامل هست. البته دشواری های فنی دردناک و کمبود بودجه شوخی است! هم اکنون پول هایی نجومی برای تولید برخی فیلم ها داده می شود که بنده، چون دست اندرکار این حرفه هستم، باور نمی کنم گاه نیمی از آن برای تولید فیلم هزینه شده باشد. بگذریم. عامل نگاه خلاقانه به متن هم جدی است که دولت و سینماگران کمتر سراغ شاهنامه می روند.

روس ها یکی دو داستان شاهنامه را تبدیل به فیلم کردند و چنانچه در چندین سخن پایانی نوشتم، داستان های شاهنامه، مورد استفاده اهالی هالیوود بوده و هست. شوربختانه، یکی دیگر از غفلت های ما ایرانیان است که نسبت به سندی با نام زبان فارسی، یا غافل هستیم یا بی تفاوت.

فضای امروز و ابزاری چون هوش مصنوعی، چطور می تواند اقتباس ادبی و سینمایی از شاهنامه را آسان تر کند؟

هوش ساختگی یا مصنوعی، فعلا بیشتر قادر است داده های خود را پس بدهد. آینده ممکن است هول آور باشد و از اکنون قابل پیش بینی نیست. کارهای هنری ریشه در خلاقیت هنرمند دارد. نیروی خلق، ودیعه الهی روح ملکوتی ماست.

هوش ساختگی می تواند به فضاسازی، صحنه آرایی، کارهای تروکاژی (جلوه های ویژه) و دیجیتالی برای کارهای هنری کمک کند، اما نمی تواند جای خلاقیت را بگیرد. اگر داستانی با چند شخصیت به هوش ساختگی بدهیم و فیلم نامه بخواهیم، می تواند فیلم نامه ای، حتی براساس شیوه یک فیلم ساز دارای سبک بدهد، اما از کارهای او تقلید می کند و تقلید از هنر خلاق بسیار دور است.

مثلا، در پرسش های شما، با آنچه تاکنون از من پرسیده اند، خلاقیت و تفاوت وجود داشت. انتظار نداشتم پرسش ها تا این اندازه جذاب باشد و ذهن را درگیر کند. باید به شما به نام یک نشریه استانی تبریک بگویم. این جور شنیدم که «مجموعه داستان های شاهنامه» در خراسان و مشهد بازخورد خوبی داشته است. باید چنین باشد زیرا زبان ما ایرانیان مدیون خراسان و فردوسی بزرگ است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.